نقش اعداد در ریاضیات و در جهان هستی
نقش اعداد در ریاضیات و در جهان هستی
در این مقاله سیر تکاملی کشف اعداد حقیقی، شروع از “اعداد طبیعی” و ختم به “اعداد گنگ” اشاره شدهاست.
“اعداد طبیعی” به عنوان اولین دسته اعداد کشفشده توسط بشر، هستند که بسیاری از مشکلات محاسبات بشر گذشته را حل کردند. در ادامه، انسان با عددنویسیهای طولانی مواجه شد و دید واقعا نمیتواند برای تمامی اعداد از یک نماد خاص استفاده کند. یعنی به اصطلاح، نماد کم میآورد. همچنین وقتی یک عدد را منهای خودش میکرد، نیاز به عددی بود که در محاسبات هست ولی در طبیعت نیست. با تعریف مفهوم “صفر” و اضافه شدن آن بر اعداد طبیعی، دسته اعداد دیگری با نام “اعداد حسابی” تعریف شدند که هم نیازهای محاسباتی را مرتفع میکردند و هم کمکم و به مرور، با تعریف جایگاه و مرتبهی اعداد، بصورت یکان، دهگان و صدگان و …، مشکل عددنویسی را حل کردند. البته این کشفها همگی یکهو و پشت سر هم نبوده، توالی و تناوب و گاهی مکث و سکوت در کار بوده و آزمون و خطاهایی در گسترهی کرهی زمین صورت گرفته است تا به شناخت فعلی اعداد برسیم.
به دنبال محاسبات، با تعریف مفهوم بدهی، با تعریف مفهوم جهت در ریاضی و مکانیک و مفهوم گرما و سرما در فیزیک، نیاز بوده محوری از اعداد رسم شود و قرینهی اعداد طبیعی روی محور نمایش داده شوند و جایگاهی برای آنها روی محور اعداد تعبیه گردد. با تعریف مفهوم اعداد علامتدار، دکمهی شروع برای تعریف دسته “اعداد صحیح” که شامل اعداد طبیعی و عدد صفر، یعنی اعداد حسابی و نیز قرینهی اعداد طبیعی میباشند، زدهشده است.
همچنین در محاسبات، گاهی امکان تقسیم مثلا غنائم و آذوقه به نسبت صحیح وجود نداشتهاست و باید اعداد کسری و صورت اعشاری آنها ذکر شوند. پس تکمیل کنندهی ماجرا، تفکیک اعداد به دو دستهی صحیح با صورت اعشار صفر بعد از ممیز و اعداد غیر صحیح با صورت اعشار بعد از ممیز برابر غیر صفر آنهم بصورت برخی پایانپذیر و برخی پایانناپذیر انجام گرفته است که به آنها اصطلاحا “اعداد گویا” نام نهادهاند.
پیشرفت روز به روز علم ریاضی بخصوص هندسه و تلاشهای دانشمندان بزرگی در این علوم، باعث شد باز هم به کشف دستهی جدیدی از اعداد که در جهان هستند ولی تا به آن روز هنوز شناسایی نشده و مورد استفاده واقع نشدهبودند، اقدام شود. مثلا در مثلثهای قائمالزاویه و به لطف جناب “فیثاغورث” قضیهای برای روابط بین اضلاع مثلث قائمالزاویه بیانشده که «مربع وتر با مجموع مربعات دو ساق دیگر برابر است» و اگر مجموع مربعات دو ساق دیگر عددی باشد که اصطلاحا مربع کامل نیست، آن وقت چه کنیم؟ باید با اعداد زیر رادیکال که صورت اعشاری آنها پایانناپذیر و نامتناوب است، آشنا شویم. یا به عنوان مثالی دیگر در محاسبهی مساحت دایره در تمامی دوایر، به عددی میرسیم که عددی ثابت است ولی فرم اعشاری آن بعد از ممیز، پایانناپذیر و نامتناوب است که امروزه به آن “عدد پی ” میگویند. همهی این اعداد، متفاوت از تمامی اعدادی هستند که تا آن روز شناخته شدهبودند. پس نیاز داریم به تفکیک اعداد موجود در جهان هستی به دو دستهی کاملا مجزای هم، به نامهای “اعداد گویا” و “اعداد گنگ” که در اولی، فرم اعشاری آن، یا صحیح است یا اعشاری پایانپذیر است یا اعشاری پایانناپذیر ولی متناوب است (یعنی الگوی تکرارشونده دارد) و در دومی، فرم اعشاری پایانناپذیر و در عین حال نامتناوب دارد. این دو دسته اعداد جدا از هم، اعداد موجود در جهان هستی موسوم به “اعداد حقیقی” را تشکیل میدهند.
بهتر است بدانید که تمامی الگوهای نظم آفرینش، ریشه در الگوهای منظم اعداد دارند. از این جمله میتوان به معروفترین الگوی اعداد یعنی “الگوی فیبوناچی” اشاره کرد که رمز تکثیر، تجانس و تکامل را از ریزترین تا درشتترین پدیدههای جهان هستی مرتبط به خود کرده و تشریح مینماید. با کشف الگوهای مختلف، میتوان از مدلسازیهای بیشتری برای رفع مشکلات بشری استفاده کرد. همان کاری که پیشرفتهترین شرکتهای خودروسازی، صنعتی و ساختمانی و حتی هوایی و فضایی انجام میدهند. ذکر همهی این مطالب، ما را به یک چیز سوق میدهد که پشت پردهی همهچیز “ریاضیات” است. در واقع «ریاضی کشف الگوی نظم نظام آفرینش است.»
“اعداد حقیقی” یعنی تمامی اعداد موجود در جهان هستی، تنها اعداد شناختهشده نیستند؛ بلکه دانشمندان، از گوشهای از دریای زیباییهای ریاضی، پرده برداشتهاند و ما را با مفهوم انواع جدیدی از اعداد که در حقیقت و جهان هستی نیستند و فقط زاییدهی وهم و خیال هنرمندانهی ریاضیدانان هستند، آشنا کردهاند و به “اعداد موهومی” شناخته شدهاند. همچنین ترکیب اعداد حقیقی و موهومی گستردهترین و در واقع مادر تمامی اعداد، یعنی “اعداد مختلط” را عرضه داشته که باعث اختلاط حق و حقیقت با وهم و خیال و پیونددهندهی جهان هستی و خیال شدهاند. کاربردهایی از اعداد مختلط در جهان هست که همه را انگشت به دهان گذاشته و بار دیگر مجرد بودن روح اسیر در جسم را به اثبات رساندهاست. گویی برای اثبات حقیقت دست به دامن خیال گشتهایم.
دیدگاهتان را بنویسید