کاهش محسوس تعداد دانش آموزان علاقه مند به رشته ریاضی
کاهش محسوس تعداد دانشآموزان علاقهمند به رشته ریاضی
همانطور که همه میدانیم، در سیستم آموزش و پرورش کشور، در دورهی دوم متوسطه و قبل از ورود به پایهی دهم، دانشآموزان ابتدا شاخهی تحصیلی خود را انتخاب میکنند. شاخهی نظری و دو شاخهی دیگر(فنی و حرفهای و کار و دانش).
اگر دانشآموزی شاخهی نظری را برای ادامهی تحصیل انتخاب کند، سه گزینه پیش روی خود دارد. او باید یکی از سه رشتهی تحصیلی ریاضی و فیزیک، علوم تجربی یا علوم انسانی را برگزیند. البته که در این انتخاب فقط علاقه معیار نیست و امتیازدهی براساس نمرات دروس مربوطه، معدل کل و موارد مختلفی صورت میگیرد که به آن فرم هدایت تحصیلی گفته میشود.
به دانشآموزان رشتهی ریاضی و فیزیک یا به طور خلاصهتر رشتهی ریاضی و البته به سایر دانشآموزان در سایر رشتهها این فرصت داده میشود که پس از اخذ دیپلم و به پایان رساندن پایهی دوازدهم، در کنکور سراسری در گروه آزمایشی ریاضی و فنی شرکت کرده و در یکی از رشتههای این گروه آزمایشی پس از قبولی و گذراندن دورهی تحصیلی مربوطه عمدتا در مقطع کارشناسی در دانشگاه، مدرک تحصیلی رشتهی دانشگاهی خود را دریافت کنند و یا وارد بازار کار شوند و یا ادامهی تحصیل در مقاطع کارشناسی ارشد و سپس دکتری تخصصی دهند و دست آخر، دوباره وارد بازار کار گردند.
اینها همان کلیاتی است که همه راجع به آن کم و بیش اطلاع داریم. اما در این بین یک مسئلهی مهم و حیاتی وجود دارد و آن کمشدن محسوس تعداد دانشآموزان علاقهمند به رشتهی ریاضی است. از آنجایی که این دانشآموزان اکثرا در کنکور گروه آزمایشی رشتهی ریاضی و فنی شرکت میکنند، در نتیجه عملا تعداد داوطلبان کنکور رشتهی ریاضی نیز کاهش محسوسی خواهدداشت. عمده رشتههای دانشگاهی این گروه آزمایشی، رشتههای فنی و مهندسی هستند. در نتیجه بالطبع تعداد ورودیها یعنی قبولیها و تعداد خروجیها یعنی فارغالتحصیلهای این رشتهها کاهش خواهدداشت. مهندسان آینده قرار است اکثرا وارد بازار کار در حوزهی صنعت، عمران و آبادانی و تولید گردند. عملا این عرصه نیز با تعداد کم متقاضی مواجه خواهد شد. از اینرو برای کشوری که علاقه به خودکفایی در این عرصهها و عدم بکارگیری نیروهای ماهر خارجی دارد، این امر در آینده ممکن است به یک بحران جدی تبدیل شود.
نکتهی مهم دیگر که نمیتوان به این سادگی از مقابل آن رد شد، این است که علاوه بر کاهش چشمگیر تعداد افراد متقاضی و علاقهمند به رشتهی ریاضی و عملا کاهش تعداد مهندسان، از آن جایی که عمدتا دانشآموزانی که در وضعیت تحصیلی پایینتری قرار دارند و شانس قبولی خود در رشتهی دبیرستانی تجربی و رشتههای دانشگاهی پزشکی و دندانپزشکی و داروسازی را نمیبینند، وارد رشتهی ریاضی در دبیرستان و رشتههای مهندسی در دانشگاه میشوند، زنگ خطری است از این بابت که نیروی کار ماهر در سطح کارشناسی و بالاتر در رشتههای مهندسی هم از نظر تعداد و هم از نظر استعداد، مهارت علمی و تخصصی با بحران مواجه خواهد شد و ممکن است کار به جایی برسد که روزی بگوییم به یاد رشتههای مهندسی مراسم بزرگداشتی برگزار گردد.
همچنین اکثر رشتههای علوم پایه در سطح دانشگاهی، نظیر ریاضی، فیزیک، شیمی، ژئوفیزیک، نجوم و کیهانشناسی، زمینشناسی و … نیز عمدتا دانشجویان خود را از رشتهی دبیرستانی ریاضی و از طریق کنکور گروه آزمایشی ریاضی و فنی انتخاب میکنند و این یعنی خداحافظی با این رشتهها در آینده و خداحافظی با دستاوردهای علوم پایه. بطوری که از یک مدعی تبدیل به یک نسخهپذیر شویم. این برای مردم ما در آینده تاثیرات مضری خواهدگذاشت.
مهمترین تاثیر این کاهش تقاضا، در این مقدمه ذکر شد. حالا باید ببینیم علت یا علتهای این کاهش چیست؟ و در ادامه راهکارهایی ارائه کنیم تا ایجاد علاقه به رشتهی ریاضی و در نتیجه رشتههای فنی و مهندسی و علوم پایه صورت گیرد.
علتهای کاهش تعداد دانشآموزان رشتهی ریاضی
1. تجربهی تلخ گذشته
از آنجایی که در گذشتهی نهچندان دور، قضیه برعکس بود و اتفاقا تعداد دانشآموزان رشتهی ریاضی بیشتر از دانشآموزان سایر رشتهها بوده است، میتوان بر روی این نکته حساس شد که: گویا دانشآموزان نسلهای جدید از چیزی از دانشآموزان نسلهای گذشته، درس گرفتهاند که دست به اقدام مشابه آنها نمیزنند. اگر کانون توجه خود را روی دانشآموزان سابق و فارغالتحصیلان کنونی قرار دهیم، اولین نکتهی برجسته این است که آنها معمولا در حوزههای کاری مغایر با زمینههای تخصصی تحصیلی خود مشغول به کار هستند. بخش اعظمی نیز اصولا یا کار ندارند یعنی بیکار هستند یا مشاغل کاذب دارند. عدهای نیز که در حوزهی کاری خود مشغول به کار هستند، از متوسط درآمد کمتری برخوردار هستند که رضایتمندی درآمدی ندارند. همچنین سختیهای کاری کارگاهی، میدانی، صحرایی و … در برخی مشاغل از علتهای نارضایتی آنهاست. در ادامه میتوان گفت اکثر مشاغل مهندسی معمولا پروژهای و پیمانی هستند و یک نوع عدم امنیت شغلی برای مهندسان ایجاد میکند و نیز چون این مشاغل جزو زیرمجموعههای بخش خصوصی هستند، اکثرا نمیتواند به عنوان یک شغل دائمی و رسمی بهحساب آید. بطوریکه با اتمام پروژه، مهندسان عملا تا مدتها بیکار میشوند. مسئولیتهای کاری مهندسان نیز عمدتا بسیار بالا و ضرر و زیانهای مالی و جانی در صورت قصور مهندسان، عمدتا با جبرانپذیری سختی به طور مستقیم با شخص مهندسان همراه است که در رشتهها و مشاغل دیگر این امر معمولا کمتر وجوددارد. از اینرو مهندسان در مورد به عهدهگرفتن برخی مسئولیتها نیز بطور مستقیم واهمه دارند.
در مورد سایر رشتههای دانشگاهی مربوط به رشتهی ریاضی نیز وضعیت مشابهی وجوددارد و فضای علمی و پژوهشی کافی با فرصت برابر برای همهی فارغالتحصیلان وجودندارد.
دانشآموزان نسلهای جدید با استناد به این موارد، معمولا از ورود به رشتهی ریاضی در دانشگاه که در واقع پلی است برای ورود به رشتههای فنی و مهندسی یا برخی رشتههای علوم پایه سرباز میزنند.
2. سختبودن دروس ریاضی و فیزیک
علت اصلی دوم در کاهش علاقهی دانشآموزان به رشتهی ریاضی و در نتیجه کاهش محسوس تعداد متقاضیان این رشته، تاکید دانشآموزان بر سختبودن دروس رشتهی ریاضی است.
دانشآموزان از تفکیک درس ریاضی در رشتهی ریاضی به دو یا سه کتاب واهمه دارند. با مباحث هندسه و گسسته که کمی نیاز به خلاقیت و تجسم فکری بیشتری دارد و خارج از عرف کلاسیک ریاضی است، مشکل دارند. همچنین کلا با فیزیک هم مشکل دارند و اگر در رشتهی تجربی فیزیک نباشد، خیلی خوشحال هم خواهندشد و خودشان را به این که مباحث فیزیک رشتهی تجربی کمی کمتر از مباحث فیزیک رشتهی ریاضی است، دلخوش کردهاند.
از آنجایی که دانشآموزان نسل جدید، اصولا روشهای مطالعهی درس ریاضی را نمیدانند، کلا با این درس مشکل داشته و سعی در به حاشیهکشاندن این درس دارند. در نتیجه دوست ندارند وارد رشتهای شوند که اصل ماجرایش ریاضی است!
3. علاقهی شدید به رشتههای پزشکی
عمدهی دانشآموزان نسل جدید به رشتههای پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی، حتی به سایر رشتههای علوم پزشکی و پیراپزشکی و بهداشت ابراز علاقه میکنند. حتی برخی سختیهای خاص این رشتهها مثلا کشیکها و یا مسئولیت مواجهشدن با جان انسانها و تحملکردن رفتار ناشایست برخی بیماران یا همراهان بیمار را به عنوان یک جزء جدانشدنی این رشتهها قبولکرده و مشکل چندانی نیز با آنها ندارند. اما چرا؟
یکی از مهمترین جوابها این است: از زمانی که رشتههای علوم پزشکی و بهداشت و درمان از زیرمجموعهی وزارت آموزش عالی آن زمان و وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری کنونی، خارجشد و جزو زیرمجموعههای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گردید، به نوعی اشتغال پس از تحصیل، حتی در دوران تحصیل دانشگاهی در این رشتهها تضمین شد و همانند حسی که دانشجویان رشتههای دانشگاه فرهنگیان دارند، دانشآموزان تجربی نیز حس علاقه به رشتههای این حوزه پیداکردند حتی اگر واقعا در دوران دانشگاه حقوقی رسمی هم دریافتنکنند؛ و این امر روز به روز بر تعداد دانشآموزان رشتهی تجربی افزوده و میافزاید.
نکتهی دیگر این است که دانشآموزان نسل جدید اخباری دریافت میکنند مبنی بر اختلاف بسیار بالای درآمد پزشکان نسبت به بقیهی کارکنان. درآمد بسیار بالای میلیاردی، آنهم با تعداد کار و روز کار کم در هفته و در ماه، پرداخت مالیات کم، دریافت تسهیلات بالا، اشتغال همزمان به بیزنسهای دیگر به دلیل گردش مالی زیاد و داشتن وقت آزاد کافی، شرایط خوداشتغالی راحتتر و تاسیس مطب یا ساختمان پزشکان! و …
همهی موارد ذکرشده روزبهروز بر تعداد دانشآموزان رشتهی تجربی اضافه میکند.
اما یک نکتهی مهمتر دیگر نیز هست که بر خلاف وزارت علوم، وزارت بهداشت، حواسش به عرضه و تقاضا هست و بیحساب و کتاب رشتههای دانشگاهی وزارتخانهی خود را افزایش نمیدهد و شاید از تعداد مهندسان بیکار درس گرفته است؛ و این یعنی ایجاد فرصت شغلی برای اکثر فارغالتحصیلان رشتهی تجربی بخصوص در حوزهی بهداشت و درمان و مخصوصا پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی.
همچنین تعداد مهاجران رشتههای پزشکی و پیراپزشکی افزایشیافته و این خود دو چراغ سبز است برای افزایش تعداد دانشآموزان تجربی؛ یکی جا بازشدن بجای مهاجران و دومی مهاجرت سریع در صورت علاقه به مهاجرت.
راهکارهای افزایش علاقهی دانشآموزان به رشتهی ریاضی
1. بیان واقعیتها
ابتدا باید واقعیتها بیان شود. چون گاهی مسائل مربوط به رشتههای تحصیلی دبیرستانی و دانشگاهی عمدا یا سهوا دچار اغراق میشوند و حتی گاهی با واقعیت موجود در جامعه کاملا فرق دارند. اگر این واقعیتها با سند و مدرک بیانشوند، میتواند در ذهن پویای دانشآموزان تاثیر گذاشته و آنها را به مرور به رشتههای ریاضی علاقهمند نماید. البته باید حواسمان باشد که بیان واقعیتها اولا جنبهی پرگویی و نصیحت نداشته باشند تا از میزان تاثیرگذاریشان کم نشود. ثانیا معقول، منطقی، درست و به دور از احساسات و دروغ باشد!
اما این واقعیتها چه هستند؟
اولین واقعیت این است: همهی دانشآموزان رشتهی تجربی پس از شرکت در کنکور گروه آزمایشی علوم تجربی، در رشتههای علوم پزشکی پذیرفته نمیشوند و سایر رشتههای علوم تجربی در سطح دانشگاهی، زیرمجموعهی وزارت علوم هستند و آیندهی شغلی تضمین شدهای ندارند. همچنین در بین رشتههای علوم تجربی که در سطح دانشگاهی زیرمجموعهی وزارت بهداشت هستند، همگی شرایط مالی و کاری و رفاهی ایدهآل متصور دانشآموزان را ندارند. برای قبولی در آنها باید با طیف وسیعی از دانشآموزان رقابت کرد. در ادامه بهتر است بدانید حتی در رشتههای علوم پزشکی نیز اولا باید چندین سال درس بخوانید؛ ثانیا اگر در سطح پزشک عمومی باقی بمانید، عمدتا تفاوت محسوسی در درآمد شما نسبت به سایر مشاغل وجود ندارد و برای ادامه نیز باید سالیان سال درس بخوانید. به عنوان تکمیل ماجرا نیز باید ذکر شود فقط طیف خاصی از پزشکان هستند که درآمدها و شرایط کاری و رفاهی مد نظر شما را دارا هستند که ممکن است پس از ظرف زمان و هزینهی بالا، شما جزو این طیف نباشید.
دومین واقعیت این است که: سختی کاری تقریبا در هر کاری وجود دارد و فقط نوع آن با کار دیگر متفاوت است. رشتههای دانشگاهی مرتبط با رشتهی تجربی در سطح دبیرستان، اتفاقا جزو پرمسئولیتترین و نیز پرخطرترین مشاغل هستند. در مورد مهاجرت نیز شرایط برای مهاجرت همهی اقشار تقریبا یکسان است و تفاوت آنچنانی بین نوع شغل در مهاجرت وجود ندارد. لااقل آن قدری نیست که این مورد یک عامل تعیینکننده در انتخاب یک رشته تلقی شود. ضمن این که آرزوی نگارندهی این مقاله همواره این بوده که همهی عزیزان این مرز و بوم، چه نخبه و چه انسانهای کاملا عادی، در مملکت خود خدمت کنند. البته این بستگی به عوامل مختلفی داشته و باید به نظر تصمیمگیرنده احترام گذاشت ولی بهتر است بسترهای لازم را برای آن دسته از عزیزانی که مردد هستند فراهم کرد تا گزینهی ماندن را آن هم با علاقه و نه با اجبار انتخاب کنند.
سومین واقعیت این است که: امروزه به دلیل عوامل مختلف مثلا مسائل جمعیتی، عدم رغبت برای ورود به کار در حوزهی تخصصی تحصیلی و تعریفشدن سطوح مختلف شغلی، تا حد زیادی مشکلات بیکاری رفع شده یا لااقل برای همهی رشتهها به یکاندازه موضوع مورد بررسی است و به تنهایی و صرفا نمی تواند به یک عامل تعیینکننده در انتخاب یا عدم انتخاب یک رشته تبدیل شود. از همه مهمتر،گرچه بسیاری از اصطلاحا دههی شصتیها با این مشکل سوختند ولی درس گرفتن از تجربهی گذشته مبنی بر این که باید بین فارغالتحصیل و فرصت شغلی تناسب متعارف برقرارگردد، باعث ایجاد تعادل ضمنی و موقعیت شغلی گشتهاست. در این مورد اما برخی معتقدند درس و دانشگاه جدا و کار و شغل جداست و اصولا ارتباطی به هم ندارند. ضمن احترام به این عقیده، باید گفت از آنجایی که جامعهی دانشگاهی کشور ما نسبت به سایر کشورها مهاجر پذیر نیست، اگر بخواهیم فارغالتحصیلان دانشگاهی ما نیز بدلیل بیکاری، کمتر مهاجرت کرده و با مشکلات عدیدهی عمدتا عاطفی و روانی مهاجرت مواجه نشوند و کشور نیز از حضور آنها بهرهمند گردد و این که اصولا حق هر انسانی است که در صورت علاقه در مملکت خود کار و زندگی کند، اتفاقا باید به این ایجاد تعادل توجه جدی گردد و نه لزوما دو کفهی ترازو شوند ولی باید در نظر گرفته شوند.
و اما چهارمین واقعیت این است که: باید دانشآموزان را با روشهای صحیح مطالعهی ریاضی آشناکنیم. باید دانشآموزان بخصوص افراد مستعدتر، با ریاضی آشتی کنند و این برمیگردد به مطالعه از اول و در دوران ابتدائی. اما برای اینکه بدانید چطور این کار امکانپذیر است، میتوانید به مقالهای با همین مضمون با عنوان «چگونه درس ریاضی را در کنکور با درصد بالا بزنیم؟» مراجعه کنید که نهتنها به درس ریاضی از دیدگاه تستی و کنکوری بلکه به نوع و روش مطالعهی این درس نیز پرداختهشدهاست.
2. اصلاح ساختارها
از قدیم گفتهاند : « یه سوزن به خودت بزن، یه جوالدوز به مردم». درست است که شاید این قسمت از مقاله به این راحتیها قابل اجرا نباشد و اصلا شاید به گوش مسئولین مربوطه نیز نرسد چه برسد به اجرای آن؛ همچنین سایر متخصصین باید نظر و راهکار ارائه دهند و این امر باید کارشناسی شود و از همه مهمتر ضمانت اجرایی نیز داشته باشد؛ ولی حسب وظیفه و شاید عادت مواردی ذکر میشود تا ساختار آموزشی و شغلی اصلاحگردد. از اینرو برخی از این موارد بصورت تیتر و با کمترین توضیحات بیشتر ارائه میشوند:
- همانطور که نظام پزشکی، نظام دندانپزشکی، نظام پرستاری و … بصورت عمدتا غیرانتفاعی حافظ منافع پزشکان، دندانپزشکان، پرستاران و … است، نظام مهندسی نیز در تمامی رشتههای مهندسی ایجاد شود چون نظامهای مهندسی موجود تعدادشان کم است و نیز همگی به معنی واقعی کلمه، حافظ منافع مهندسان باشند. بطوری که مسئولیت ها و مشکلات مهندسان تا حد زیادی کاهش یابد یا تقسیم گردد.
- به رشتههای دانشگاهی وزارت علوم نگاه تخصصیتر صورت گیرد و انحصار شرکتهای بزرگ کاهش یافته و نیز با ارتباط بیشتر علم با صنعت، هم زمینههای مهارتهای شغلی دانشگاهیان افزایش یابد و هم امکان اشتغال آنها میسر شود.
- بین میزان درآمد جامعهی مهندسی و نسبت آن با جامعهی پزشکی توجه کافی شود.
- روشهای تدریس در سطح دبیرستانی در رشتهی ریاضی و در سطح دانشگاهی در رشتههای مهندسی و نیز نوع درسها ارتقا یافته و کاربردیتر گردد.
- زمینههای اشتغال گذشتگان رشتههای فنی و مهندسی بخصوص دهه شصتیها تسهیل گردد. این امر ضمن ایجاد رضایتمندی بین دهه شصتیها، باعث القای حس خوب به نسلهای بعدی در انتخاب رشتهی ریاضی به عنوان رشتهی موردعلاقه و موردتقاضا میشود.
- فرهنگسازی کامل با اولویت قرار دادن علاقه و استعداد در معرفی رشتههای تحصیلی دبیرستانی و فرصتهای شغلی آنها در تمامی رشتهها بخصوص رشتهی ریاضی صورت گیرد و برخی ذهنیتهای اشتباه از این طریق اصلاح گردد.
دیدگاهتان را بنویسید